من که میدانم شبی عمرم به پایان میرسد
نوبت خاموشی من سهل و اسان میرسد
من که میدانم که تا سرگرم بزم و مستی ام
مرگ ویرانگر چه بی رحم و شتابان میرسد
پس چرا عاشق نباشم
من که میدانم به دنیا اعتباری نیست ٫ نیست
بین مرگ و ادمی قول و قراری نیست٫نیست
من که میدانم اجل نا خوانده و بیدادگر
و سرزده می اید و راه فراری نیست ٫ نیست
پس چرا عاشق نباشم
وبلاگت خیلی قشنگه بهزاد جون
خوبم سلام به روی ماهت
من میخوام بگم که از امید بگو و از زندگی خوبم همه از مرگ میدونند بهتره ما از آن بگذریم
سلام بهزاد جان خیلی وبلاگت باحاله امیدوارم که بتونی در کارات موفق باشی
تا بعد