سلام به همه دوستان گلم ..........
فدای همتون که به من سر میزنید . من چند روزی نمیتونم آپ کنم . بعدن جریانو میگم .دوستتون دارم بهزاد
سلام به همه عزیزانی که این مطلب رو میخونید . راستش اصلا نمیخواستم اینارو بنویسم اما چه کنم که نیاز به کمک دارم و نیاز دارم که با من مشاوره بشه .........
داستان مال سال پیش که من عاشق یه دختر خانم شدم وتا سر حد مرگ اونو دوست داشتم . یه چند وقتی گذشت . من همیشه دنبالش بودم تو راه مدرسه همیشه زیز نظر داشتمش فکر هم کنم که خودشم این موضوع رو فهمیده بود که همیشه یکی دنبالشه و میخواد به اون برسه .........
اما بعد از چند وقت احساسم نسبت به اون کم شد . آخه عشق یه طرفه زیاد دوام نمیاره .....
حالا بعد از یک سال از اون ماجرا که فراموشش کردم اونو دوباره دیدم . تا دیدمش دلم یهو ریخت پایین و همون احساس قبل دوباره اومد . البته یه چی بگم فراموشی من به خاطر ندیدن اون بود آخه یه سال بود که ندیده بودمش . بعد از یکی از اقوامشون پرسیدم که این دختر هنوز مجرده یا نه . اون به من گفت هر خواستگاری که میره خونشونو بر میگردونه ....... من فکر میکنم که اون دخترم یه احساساتی در مورد من داره .
حالا من از شما دوستان کمک میخوام که چیکار کنم ........ به دختره بگم یا به خانواده خودمون بگم یا اونو به کل فراموش کنم . فقط یه راه حل میخوام .نظرتاتتونو لطفا بنویسید.
فدای همتون منتظرتون هستم........
فردا روز مادر هستش من واسه همون اول برای مادر عزیز خودم و بعد برای همه مادران عزیز دنیا این شعر رو نوشتم. تقدیم به همه گلهای بهشتی .........
سلام ای یار من ای یاور من
سلام ای مادرم ای گوهر من
پیام آورده ی عشق و محبت
در آئین وفا پیغمبر من
امید روزگار نا امیدی
پناه من صفای خاطر من
فری بر مادر نوش آفرینی
که زاید مادری چون مادر من